ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ از ﻧﺎﻧﻮذرات ﺳﻴﻠﻴﺲ- ﻛﻠﺮﻳﺪ ﻣﻨﻴﺰﻳﻢ- آﻟﻮﻣﻴﻨﺎي اﻛﺘﻴﻮ

اﺣﻤﺪرﺿﺎ ﻋﺒﺎﺳﻴﺎن(1)، ﺻﻔﻮرا ﭘﺎﻛﺪاﻣﻦ ﺗﻬﺮاﻧﻲ(2)، ﻓﺮﻳﺪه ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ(2)

1 ﮔﺮوه ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻣﻮاد، داﻧﺸﻜﺪه ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ، داﻧﺸﮕﺎه ﺳﻴﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن،

2 ﮔﺮوه ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻣﻮاد، ﻣﻮﺳﺴﻪ آﻣﻮزش ﻋﺎﻟﻲ ﻧﻘﺶ ﺟﻬﺎن، اﺻﻔﻬﺎن

 

ﭼﻜﻴﺪه :

ﺳﺮاﻣﻴﻚﻫﺎي ﻛﻮردﻳﺮﻳﺘﻲ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ داﺷﺘﻦ ﺿﺮﻳﺐ اﻧﺒﺴﺎط ﺣﺮارﺗﻲ ﻛﻢ، ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ زﻳﺎد در ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﻮردﮔﻲ و ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﺎﻻ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺷﻮك ﺣﺮارﺗﻲ ﻛﺎرﺑﺮدﻫﺎي زﻳﺎدي در اﺑﺰار ﻛﻮره و ﻟـﻮازم ﻣـﺼﺮﻓﻲ در دﻣـﺎي ﺑـﺎﻻ دارد.ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺳﻨﺘﺰ ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺎﻧﻮذرات ﺳﻴﻠﻴﺲ، ﻛﻠﺮﻳﺪ ﻣﻨﻴﺰﻳﻢ و آﻟﻮﻣﻴﻨـﺎي اﻛﺘﻴـﻮ اﺳـﺖ. ﺳﻨﺘﺰ ﺑﻪ روش ﺣﺎﻟﺖ ﺟﺎﻣﺪ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﮔﺮدد. ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آﻧﺎﻟﻴﺰ ﺣﺮارﺗـﻲ ﻫـﻢزﻣـﺎن (STA) ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ آزﻣﻮن ﭘﺮاش اﺷﻌﻪ اﻳﻜﺲ (XRD) ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻴﻜﺮوﺳﻜﻮپ اﻟﻜﺘﺮوﻧﻲ روﺑﺸﻲ (SEM) رﻳﺰﺳﺎﺧﺘﺎر ﭘﻮدرﻫﺎي ﺳﻨﺘﺰ ﺷﺪه در دﻣﺎﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧـﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ از ﻣﻮاد اوﻟﻴﻪ ذﻛﺮ ﺷﺪه ﺑﺎ ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢﻫﺎﻳﻲ ﻛـﻪ ﺗـﺎﻛﻨﻮن ﺑـﺮاي ﺗـﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻮاد اوﻟﻴﻪ دﻳﮕﺮ ﮔﺰارش ﺷﺪه، ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. واﻛﻨﺶﻫﺎي اﺣﺘﻤـﺎﻟﻲ در ﻣـﺴﻴﺮ ﺗـﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ در دﻣﺎﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد داده ﺷﺪه اﺳﺖ. دﻣـﺎي ﺗـﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳـﺖ از ﻣـﻮاد اوﻟﻴـﻪ ﻧـﺎﻧﻮذرات ﺳﻴﻠﻴﺲ، ﻛﻠﺮﻳﺪ ﻣﻨﻴﺰﻳﻢ و آﻟﻮﻣﻴﻨﺎي اﻛﺘﻴﻮ °1330C ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪ. ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ ﺳﻨﺘﺰ ﺷﺪه ﺑﻪﺻﻮرت ﺧﺎﻟﺺ ﻧﺒـﻮده و ﺑﺎ ﻧﺎﺧﺎﻟﺼﻲﻫﺎي آﻟﻮﻣﻴﻨﺎ، ﻛﺮﻳﺴﺘﻮﺑﺎﻟﻴﺖ، اﺳﭙﻴﻨﻞ و ﻓﻮرﺳﺘﺮﻳﺖ ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ.

1- ﻣﻘﺪﻣﻪ

كورديريت بـا تركيـب شـيميايي Mg2Al4Si5O18يكـي ازمهمترين فازهاي سيـستم سـه تـايي MgO-Al2O3-SiO2 است [1]. سراميك هاي كورديريتي به علت داشـتن ضـريب انبساط حرارتي كم، ديرگدازي و مقاومـت شـيميايي بـالا در برابر خوردگي، ضريب دي الكتريك پايين و مقاومت عالي در برابر شوك حرارتي كاربردهاي زيـادي دارنـد [1-3]. ابـزار كوره و لوازم مصرفي در دماي بـالا [2،4]، فيلتـر گـاز داغ و مــذاب فلــزات [2]، چينــي هــاي الكتريكــي [4]، پايــه كاتاليــست هــاي لانــه زنبــوري اگــزوز خــودرو [4] ، فيلتــر موتورهاي ديزلي[5 ,6]قطعات پيچيده مشعلهاي گاز [2] ، مبدل حرارتي موتور توربينهاي گازي [4]، مبدل كاتاليستي [4,5]پوششهاي ديرگداز [7]و بستر مدارهاي مجتمع [1,4]عايقهاي حرارتي [4,2]كاربردهـاي مهـم كورديريـت هستند.
به دليل اينكه كورديريت در طبيعـت بـسيار كميـاب اسـت،به صورت مصنوعي سنتز ميگردد [8]، به طوركلي كورديريت از واكـنش حالـتهـاي جامـد اكـسيدهاي
SiO2 ،MgOو Al2O3يا مواد شامل اين اكسيدها تشكيل ميشـود. دمـاي تشكيل كورديريت به نوع مواد اوليه مصرفي بستگي زيـادي دارد. به همين علت مكانيسم و مسير سنتز با توجه بـه نـوع مـواد اوليـه متفـاوت اسـت [9]. بررسـي مكانيـسم تـشكيل كورديريت با استفاده از مواد اوليه مختلف موضوع تحقيقـات زيادي است. سنتز كورديريـت در حالـت جامـد را كرونـرت و همكارانش [10]در سـال 1954بـا اسـتفاده از مـواد اوليـه
كائولن و تالـك مطالعـه نمودنـد. آنهـا مكانيـسم تـشكيل
ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ را ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻧﺠﺎم واﻛﻨﺶﻫﺎي (1) ﺗﺎ (4) ﮔـﺰارش ﻧﻤﻮدﻧـﺪ. ﻃﺒـﻖ واﻛـﻨﺶ (1) ﻛـﺎﺋﻮﻟﻦ در دﻣـﺎي °800C ﺑـﻪ ﻣﺘﺎﻛﺎﺋﻮﻟﻦ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﻪﻃﻮر ﻫﻢزﻣـﺎن ﺗﺎﻟـﻚ ﻧﻴـﺰ ﻃﺒـﻖ واﻛﻨﺶ (2) ﺑﻪ اﻧﺴﺘﺎﺗﻴﺖ و ﺳﻴﻠﻴﺲ آﻣﻮرف ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻣﻲﺷﻮد. ﺑـﺎ اﻓﺰاﻳﺶ دﻣﺎ ﺑﻪ °1000Cﻣﺘﺎﻛﺎﺋﻮﻟﻦ ﺑﻪ ﻓﺎز ﻣﻮﻻﻳﺖ و ﺳـﻴﻠﻴﺲ ﻛﺮﻳﺴﺘﺎﻟﻲ (ﻛﺮﻳﺴﺘﻮﺑﺎﻟﻴﺖ) اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ ﻣﻲﻳﺎﺑـﺪ. ﺳـﻴﻠﻴﺲ آﻣـﻮرف ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ دﻣﺎ ﺑﻪ ﻛﺮﻳﺴﺘﻮﺑﺎﻟﻴﺖ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷـﻮد. ﺳـﺮاﻧﺠﺎم در دﻣــﺎي °1150C ﻛﻮردﻳﺮﻳــﺖ از واﻛــﻨﺶ ﺑــﻴﻦ ﻣﻮﻻﻳــﺖ، ﻛﺮﻳﺴﺘﻮﺑﺎﻟﻴﺖ و اﻧﺴﺘﺎﺗﻴﺖ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد. ﻻﻣﺎر و وارﻧﺮ [11] ﻧﻴﺰ در ﺳﺎل 1954 اﻳﻦ ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ را ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻛﺮدﻧﺪ وﻟﻲ دﻣﺎي ﺗــﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳــﺖ را °1300C ﮔــﺰارش ﻧﻤﻮدﻧــﺪ. ﻃﺒــﻖ ﮔـﺰارشﻫـﺎي ﻛﺮوﻧـﺮت [10] و ﻻﻣـﺎر [11] و ﻫﻤﻜﺎراﻧـﺸﺎن ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻛﻮردﻳﺮﻳﺖ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻛﻤﻲ ﻧﺎﺧﺎﻟﺼﻲ ﻣﻮﻻﻳﺖ اﺳﺖ.

سنتز كورديريـت در حالـت جامـد بـا اسـتفاده از مـواد اوليـهكربنات منيزيم، آلومينـا و سـيليس آمـورف (فيلينـت) طبـق واكنشهاي (5)تا (8)گزارش شده است [10].

پارســينلو و همكــارانش [5]در ســال 2013بــراي ســنتز كورديريت از مواد اوليه نـانوذرات آلومينـا، نـانوذرات اكـسيدمنيزيم و رزين سـيليكوني اسـتفاده نمودنـد. آنهـا گـزارش نمودنــد اســپينل آلومينــات منيــزيم در دمــاي °1000Cاز واكنش نانوذرات آلومينا و نانوذرات اكـسيد منيـزيم تـشكيل شده و تا دماي °1250Cپايـدار اسـت. در دمـاي °1250Cبه طور همزمان كريستوباليت تشكيل شـده و بـا واكـنش بـا
اسپينل به كورديريت تبـديل مـي شـود. در دمـاي °1350C واكنش كامـل شـده و صـرفاً كورديريـت بـدون هـيچگونـه ناخالصي ديگري تشكيل مي شود.بنيتو و همكارانش [9]در سال 2012براي سنتز كورديريـت از مواد اوليه كائولن و همچنين هيدروكسي كربنات منيزيم و تالك به طور همزمان به عنوان منبع منيزيم اسـتفاده نمودنـد. طبق مكانيسم پيشنهادي آنها محصول نهـايي كورديريـت همراه با اسپينل است كـه از طريـق دو واكـنش بـه دسـت مي آيد. نخست از واكنش انستاتيت با مولايت، كورديريـت و اسـپينل تـشكيل مـي شـود. سـپس از واكـنش مولايـت بـا پريكلاس (MgO) ، كورديريت و اسپينل تـشكيل مـي شـود ردائــويي و همكــارانش [8]در ســال 2018بــراي ســنتزكرديريت از مواد اوليـه كـائولن و اكـسيد منيـزيم سـنتزي استفاده نمودند. طبق مكانيـسم پيـشنهادي آنهـا محـصول نهايي كورديريت است. بررسي الگوهـاي XRDدر گـزارش اين محققين نشان مي دهد مقداري فـاز ناخالـصي سـافيرين واكنش نكرده در كنار كورديريت وجود دارد. طبق نظر آنهادر دماي °950C فازهاي سافيرين و انستاتيت در كنـار فـاز كوارتز تشكيل ميشـود. در دمـاي °1000Cفـاز انـستاتيت كاملاً ناپديـد شـده و از مقـدار فازهـاي سـافيرين و كـوارتز كاسته شده و همزمان مولايت تشكيل مي شود. بـا افـزايش دما به °1100Cبر مقدار فاز مولايت افـزوده شـده ولـي بـا افزايش بيشتر دما به °1150Cاز مقدار آن به شدت كاسته و در دمــاي °1200C ناپديــد شــده اســت. در عــوض فــاز كورديريت شروع به تشكيل شدن كرده و مقدار آن افـزايش مي يابد. اين در حالي است كه سافيرين و سيليس به صـورت كريستوباليت در دماهـاي 1150و °1200Cحـضور دارنـد. سرانجام در دماي °1250Cكريستوباليت و سافيرين نيز بـه كورديريت تبديل مي شوند. همانطور كه ملاحظه شد بسته به نوع مواد اوليه، مكانيـسم تشكيل كورديريت شـامل دمـاي تـشكيل، فازهـاي ميـاني تشكيل شده و تركيب محـصول نهـايي، متفـاوت اسـت. در پژوهش حاضر مكانيسم تـشكيل كورديريـت از مـواد اوليـه شامل نانوذرات سيليس، كلريد منيزيم و آلوميناي اكتيو براي اولين بار مورد مطالعه قرار مي گيـرد. طبـق نتـايج تحقيقـات گذشته، تشكيل فازهاي مياني اسپينل و مولايت در تـشكيل فاز نهايي كورديريت مؤثر هستند. لذا انتظار است با كـاهش دماي تشكيل اين فازها بتوان كورديريت را در دماي پايينتر سـنتز كـرد. هـدف از انتخـاب نـانوذرات سـيليس در كنـار آلوميناي اكتيو اين است كه انتظار مي رود استفاده از مواد بـا اندازه ذره كوچك بتواند سبب بهبود سينتيك انجام واكـنش به دليل مسير نفوذ كوتاهتر اتـم هـا شـده و درنهايـت دمـاي تشكيل مولايت كاهش يابد. از طـرف ديگـر گـزارش شـده است كه واكنش كلريد منيـزيم بـا آلومينـا مـي توانـد دمـاي تشكيل اسپينل را به مقـدار قابـل تـوجهي حتـي تـا °400C كاهش دهد [12] ، در سالهاي اخير گزارش هايي مبنـي بـر اسـتفاده از نـانوذرات بـه عنـوان افزودنـي وجـود دارد. ولـي به عنوان ماده اوليه استفاده از نانوذرات به عنـوان مـاده اوليـه محدود به سليس كلوئيدي (سوسپانسيون نـانوذرات سـليس) است[14 ,13]در كار حاضر بـراي اولـين بـار از نـانوذرات سيليس خشك كه توسط يك شـركت دانـش بنيـان ايرانـي
توليد مي شود، استفاده شده است. همچنين استفاده از نمـك ارزان قيمت كلريد منيزيم براي اولين بار گـزارش مـي شـود.استفاده از آلوميناي اكتيو به عنوان يـك مـاده اوليـه مناسـب توسط برخي محققين گزارش شده است[15].

2-فعاليتهاي تجربي
1-2-مواد اوليه
در اين پژوهش از پودرهـاي نـانوذرات سـيليس تجـاري بـا خلـوص 98/6درصـد و محـدوده انـدازه ذرات 15-20 nm توليد شركت فدك ايران، آلوميناي فعال شده با نـام تجـاري PFR 20با خلـوص 99/8درصـد و محـدوده انـدازه ذرات كوچــكتــر از 10ميكرومتــر بــا متوســط انــدازه ذرات 2/2 ميكرومتر توليد شركت Alteoفرانسه و كلريد منيزيم شـش آبه توليد شركت مرك آلمان با كد 105833به عنـوان مـواد اوليه استفاده شد. براي شناسايي و تاييد صحت مواد اوليه از آزمون XRD اسـتفاده شـد. آناليزهـاي XRD در شـكل 1 نشان داده شده اسـت. همـان طـور كـه مـشاهده مـي شـود آلوميناي اكتيو به صورت تـك فـاز اسـت و از فـاز كورانـدوم منطبق بر كارت (1862-075-01) تشكيل شده است. همـه پيك هاي تشكيل شده براي تركيب كلريد منيزيم منطبق بر كارت (0100-003-00) است كه نشان مي دهـد ايـن مـاده فاقد هرگونه فاز ناخالصي است. لازم بـه ذكـر اسـت كـه در الگوي XRDنانوذرات SiO2در محدوده زواياي 20تـا 30 درجه، يك پيك پهن مشاهده مـي شـود كـه نـشان دهنـده آمورف بودن ساختار اين ماده است. همه مواد اوليه مطابق با نسبت استوكيومتري تركيب كورديريـت (Mg2Al4Si5O18) توسط يك همزن توربو سـاخت شـركت امـين آسـيا فنـاور پارس به حجم 2 ليتر در حالت خشك به خـوبي بـا يكـديگر مخلوط شدند. عمليات مخلوط كردن بـا سـرعت 60دور بـر دقيقه به مدت 2ساعت در حالتي كه حداكثر يـك پـنجم از حجم همزن با پودر پر بود، انجام شد. نسبت تركيب مخلوط مواد اوليه برحسب درصـد وزنـي بـه صـورت 32/98درصـد نانوذرات سـيليس (nano-SiO2) ،و 22.38 درصـد آلومينـاي فعال شده(Al2O3) و 44/64درصد منيزيم كلرايد شش آبـه است(MgCl2.6H2O) است .

3-آزمونهاي تجربي
جهت تعيين مكانيسم واكنشها در مسير تشكيل كورديريتبه طور همزمان آناليز حرارتي افتراقي (DTA) و آناليز توزين حرارتي(TG) توسط دستگاه TAساخت كشور آمريكا روي مخلوط پودري اوليه انجام شد. بر اساس تغييرات حرارتـي و وزني آناليز همزمان حرارتي، مخلـوطهـاي پودرهـاي اوليـه تهيه شده بدون اعمال هرگونه فشار در يك بوتـه آلومينـايي ريخته شده و هركدام به مدت 3ساعت در دماهاي مختلـف 1330 ،1290 ،1150 ،1050 ،900 ،750 ،525 ،350 شــامل و °1390Cكلسينه شدند. پس از سرد شـدن مخلـوط هـاي پودري در كوره خاموش، آنهـا تحـت آزمـون پـراش اشـعه ايكس (XRD) توسط دستگاه مدل D8 Advanceسـاخت شركت بروكر آلمان قرار گرفتند. ريزساختار مخلوط پودرهاي كلــسينه شــده در دماهــاي مختلــف توســط ميكروســكوپ الكتروني روبشي ) (SEMمجهز به آنـاليزور تفكيـك كننـده انرژي (EDS) ساخت شركت فناوري KYKY چـين مـدل EM3900M مورد مطالعه قرار گرفت.


4-نتايج و بحث
منحني هاي به دستآمده از آناليزهاي همزمان DTA-TG با نرخ گرمـايش 10C° min-1 در اتمـسفر هـوا روي مخلـوط پودري شامل 32/98درصد وزني نانوذرات سـيليس، 22/38درصد وزني آلوميناي فعال شده و 44/64درصد وزني منيزيم كلرايد شش آبه، در شكل 2 نشان داده شده است. سه پيـك گرماگير در منحني DTA به ترتيب شامل دو پيك كوچـك در دماهـاي 105و °118Cو يـك پيـك بـزرگ در دمـاي °146Cمشاهده مي شود. اين سه پيـك متنـاظر بـا كـاهش وزن حدود 19/7درصد در منحني TGهستند. با توجـه بـه مراجع [17 ,16] ، پيك هاي گرماگير و كـاهش وزن متنـاظرمربوط به كاهش آب ساختاري تركيب MgCl2.6H2O طي واكنش هاي متوالي است كه مجموعاً به صـورت واكـنش (9) بيان ميشود.

چهارمين پيك مشاهده شده بـه صـورت گرمـاگير در دمـاي °179C رخ مي دهد. اين پيك متناظر با كـاهش وزن حـدود 4/7 درصد در منحني TG است. با توجه به مراجع [17 ,16] پيك گرمـاگير مـشاهده شـده مربـوط بـه تـشكيل تركيـب Mg(OH)Clطبق واكنش (10) است. علـت كـاهش وزن،خروج HCl و بخشي از آب ساختاري به صورت گاز است.

پنجمين پيك مشاهده شـده بـه صـورت گرمـاگير در دمـاي °237C متناظر با كاهش وزن حدود 4/3 درصـد در منحنـي TG اسـت. بـا توجـه بـه مراجـع [18 ,16] پيـك گرمـاگير مشاهده شده و كاهش وزن متناظر مربوط به از دسـت دادن آب سـاختاري تركيـب Mg(OH)Cl مطـابق واكـنش است(11).

ششمين پيك به صورت گرماگير در دمـاي °457Cمـشاهده ميشود. اين پيك متناظر با مجموع كاهش وزن بـه ميـزان 11/4درصد در منحني TG است كه كـاهش وزن طـي دو مرحله به ترتيب 2/0 و 9/4 درصدي انجام مـي شـود. علـت پيك گرمـاگير مـشاهده شـده در دمـاي ،°457C اسـتحاله تشكيل MgO از MgOHCl است. شـكل 3 آنـاليز XRD مخلوط هاي اوليه كه در دماهاي مختلف كلسينه شده اسـت را نشان ميدهد. همانطور كه مشاهده مـيشـود در دمـاي 350°Cتركيب شـامل Al2O3منطبـق بـر كـارت (1862-075-01) و MgOHClمنطبق بر كارت (0100-003-00) است. لازم به ذكر است كه SiO2 بـه دليـل آمـورف بـودن مشاهده نمـي شـود. در دمـاي °525C اثـري از پيـك هـاي MgOHCl مشاهده نمي شود و در كنار پيـكهـاي Al2O3 كه بدون تغيير مانده اند، پيك هاي MgO منطبق بـر شـماره كارت (7746-089-01)مشاهده مي شود. بنابراين مي تـوان گفت استحاله تشكيل MgO از MgOHCl طبـق واكـنش(12)،علت پيك گرماگير مـشاهده شـده در دمـاي °457C است. همچنين خروج آب سـاختاري بـاقيمانـده از واكـنش(11) و خروج گـاز HCl بـه ترتيـب علـت كـاهش وزن دو مرحله اي مشاهده است. اين مشاهدات با گزارشهاي مراجع [18 ,16] همخواني دارد.

در محدوده دمايي 800-°1000C يـك پيـك پهـن گرمـازا بدون تغيير وزن قابل توجهي در نمودار TG مشاهده ميشود. طبق شكل 3 در دمـاي °750C الگـوي XRD هـيچگونـه تغييري نسبت به دماي °550C نشان نمي دهد. درحـاليكـه در الگــوي XRD در دمــاي °900Cشــاهد تــشكيل فــاز انــستاتيت منطبــق بــر كــارت (2932-900-96) هــستيم.بنابراين مي توان گفت پيك مشاهده شده در محدوده دمـاي
800-1000
°Cمربوط به تـشكيل فـاز انـستاتيت از طريـق واكنش گرمـازاي (13)اسـت. در شـكل 4 الـف ريزسـاختار مخلوط پودري كلسينه شـده در دمـاي 900°Cنـشان داده شده است. با توجه شكل 3در الگوي XRDنمونه كلـسينه شده در دماي 1050°Cنـسبت بـه دمـاي 900°Cتغييـري چنداني مشاهده نميشود. ولي در تصوير SEMمربـوط بـه پودر كلسينه شده در دماي  1050°C(شكل 4ب) شاهد رشد
ذرات انستاتيت هستيم. تمـام فازهـاي گـزارش شـده بـراي تصاوير
SEMبر اساس آناليز شـيميايي EDXتعيـين شـد. آناليز شيميايي مربـوط بـه نـواحي مختلـف در شـكل 4 ، درجدول 1ارائه شده است.

در محدوده دمايي بين 1100تا 1200°Cپيك بسيار ضعيف گرمازا مشاهده ميشود. در دمـاي 1150°Cشـاهد تـشكيل كريستوباليت منطبق بر كارت (0939-076-01)در الگـوي XRDهستيم. همچنين پيـكهـاي ضـعيفي از فورسـتريتمنطبــق بــر كــارت(5130-089-01)مــشاهده مــي شــود. بنابراين مي تـوان گفـت پيـك گرمـازاي مـشاهده شـده درمنحني DSC به علت استحاله فاز سـليس آمـورف بـه فـاز كريستالي (كريستوباليت) و همچنين تشكيل فاز فورسـتريت از طريق واكنش گرمـازاي (14) اسـت. ريزسـاختار مخلـوط پودري كلسينه شده در دماي °1150C در شكل 4ج نـشان داده شده است. همانطور كه مي توان مشاهده كرد دانه هاي فورستريت با ابعاد نانومتري تشكيل شده است.

با افزايش دماي كلسيناسيون به °1290C،در الگوي XRD از يــك طــرف شــاهد افــزايش شــدت نــسبي پيــك هــاي فورستريت، كاهش شدت نسبي پيكهاي آلومينـا Al2O3 و عدم مشاهده پيكهاي مربوط به MgO و انستاتيت هستيم.                                                                                                                                                                                                                       از طرف ديگر شاهد تشكيل پيك هـاي مربـوط بـه اسـپينل MgAl2O4 منطبــق بــر كــارت شــماره (2100-900-96) هستيم. بنابراين مي توان گفت در محدوده دمـايي °1290C ،بخشي از MgO با بخـشي از Al2O3 موجـود در تركيـب از طريــق واكــنش (15) ســبب تــشكيل اســپينل MgAl2O4 مي شود. همچنين بخش ديگر MgO با واكنش با انـستاتيت سبب افـزايش تـشكيل فورسـتريت از طريـق واكـنش (16) مي شود. ريزساختار مخلوط پـودري كلـسينه شـده در دمـاي °1290Cدر شكل 4د نشان داده شده است.

در دمــاي °1330C در الگــوي XRD عــلاوه بــر حــضور پيـك هـاي فازهـاي آلومينـا، فورسـتريت و اسـپينل، شـاهدتشكيل فاز كورديريت (Mg2Al4Si5O18) منطبق بر كـارت شماره(1121-084-01) همچنين فاز مولايت (Al2SiO5) منطبق بر كارت شماره (1568-900-96) هستيم. با افزايش دما به °1390C شاهد افزايش شدت نسبي پيك هاي مربوط به كورديريت و كـاهش شـدت نـسبي پيـك هـاي آلومينـا،
فورستريت و كريستوباليت هستيم. بنابراين مـي تـوان پيـك گرمازاي مشاهده شده در دماي 1370
°C در منحنـي آنـاليز DTA كه شروع آن از دماي °1330C اسـت را مربـوط بـه تشكيل فازهاي مولايت و كورديريت مطابق با واكنش هـاي(17)،(18) و (19) تشخيص داد. لازم به ذكر است افـزايش وزن 2/6 درصـد وزنـي در منحنـي آنـاليز TG در محـدوده دمايي متناظر (شکل2) احتمالاً مربوط بـه جـذب اكـسيژن محــيط بــراي تــشكيل كورديريــت يــا مولايــت اســت. از يك طرف، با توجه به اينكـه آنـاليز حرارتـي در محـيط هـوا انجام مي شود، تنها دليل منطقي براي افزايش وزن ميتوانـد جذب اكسيژن باشد. از طرف ديگر با توجه به اينكه افـزايش وزن مـشاهده شـده در آنـاليز حرارتـي متنـاظر بـا تـشكيل كورديريت و مولايت طبق آناليزهاي XRD است، بـه نظـر مي رسد در ساختار شبكه كريستالي كـورديريتي يـا مولايـت كه در دماي پايينتر تشكيل مي شود احتمالاً نقايص زيـادي وجود دارد كه با افزايش دماي عمليات حرارتي اكسيژن وارد شبكه كورديريت يا مولايت مي شود.

در شكل 4د تـصوير SEM از ريزسـاختار مخلـوط پـودري كلسينه شده در دماي °1390C نـشان داده شـده اسـت. در اين تصوير مي توان تـشكيل دانـه هـاي كورديريـت ريزدانـه به صورت هم محور و همچنين تـشكيل دانـه هـاي مولايـت به صورت ستوني را مشاهده نمود. ريزساختار مشاهده شده در تطبيق با نتايج آناليز فازي شكل 3 است.

5-نتيجه گيري
مكانيسم تـشكيل كورديريـت از نـانوذرات سـيليس، كلريـد منيزيم و آلوميناي اكتيو به صورت زير است.
استحاله كلريد منيزيم به اكسيد منيزيم تا دماي °460C
تشكيل انستاتيت از واكنش بين اكسيد منيزيم و سيليس آمورف در دماي °900C
اسـتحاله سـيليس آمـورف بـه كريـستوباليت در دمـاي  °1100C
تـشكيل فورسـتريت از واكـنش بـين اكـسيد منيـزيم و كريستوباليت در دماي °1150C
افـزايش مقـدار تـشكيل فورسـتريت از طريـق واكـنشانستاتيت با اكسيد منيزيم در دماي °1290C
تشكيل اسپينل آلومينات منيزيم از طريق واكنش آلومينا با اكسيد منيزيم در دماي °1290C
تشكيل مولايت از طريق واكنش آلومينا با كريـستوباليت در دماي °1330C
تشكيل كورديريت از طريـق واكـنش اسـپينل آلومينـات منيزيم با كريستوباليت در دماي °1330C
تـشكيل كورديريـت از طريـق واكـنش فورسـتريت بـا كريستوباليت و مولايت در دماي °1330C

تشكر و قدرداني
بدين وسيله از شركت پيشتاز نانو صنعت شريف براي حمايت مالي انجام شده از اين پروژه قدرداني مي گردد.

 

منبع : نشریه علم و مهندسی سرامیک

قبل از اینترنت چه کار می‌کردی؟

99/01/09

چیزی نمانده تا زمانی که هیچ‌کس روی زمین یادش نیاید دنیا پیش از اینترنت چه شکلی بود. آن‌هایی که اواخر دهۀ ۱۹۷۰ به دنیا آمدند، آخرین نسلی‌اند که بدون اینترنت بزرگ شدند.

چیزی نمانده تا زمانی که هیچ‌کس روی زمین یادش نیاید دنیا پیش از اینترنت چه شکلی بود. آن‌هایی که اواخر دهۀ ۱۹۷۰ به دنیا آمدند، آخرین نسلی‌اند که بدون اینترنت بزرگ شدند. جامعه‌شناسان به آن‌ها «واپسین معصومان» یا «مهاجران دیجیتال» می‌گویند. آن «معصومیتِ» ازدست‌رفته، اگر اصلاً معصومیتی در کار بوده، چه بود؟ یک نویسنده‌ و گزارشگر کانادایی به ایامی می‌اندیشد که ذهنمان اجازۀ سرگردانی داشت.

در ایامی که دچار اضطراب دیجیتال می‌شوم، می‌بینم که یاد میز پدرم افتاده‌ام. بابا در دهۀ ۱۹۸۰ فروشندۀ دوره‌گرد مبلمان بود. آن سال‌ها شغلش هم خوب بود تا رسید به جهانی‌سازی که بخش تولید کانادا را از پا انداخت. زیاد به دل جاده می‌زد، ولی وقتی خانه کار می‌کرد در دفترش می‌نشست: یک اتاق‌مطالعۀ کوچک و بی‌پنجره که یک میز بزرگ از جنس چوب ساج در آن حکومت می‌کرد. چیز زیادی رویش نبود: تکه‌پارچه‌های سنتزی مبل، یک لیوان پُر از قلم، یک چراغ، یک تلفن و یک زیرسیگاری. و با این حال بابا هر روز چند ساعت آنجا بود، یادداشت می‌کرد، سیگار کراوِن‌آ می‌کشید، قهوه می‌خورد و دائم چانه‌اش گرم صحبت با خُرده‌فروش‌های شهرک‌ها دربارۀ ارسال نیمکت‌های چندتکّه و سرویس مبل ناهارخوری بود. همین برایم شگفت‌انگیز است. اینکه پدرم، مثل اکثر شاغلین نسل خودش و نسل‌های قبل‌تر، می‌توانست تقریباً فقط با یک تلفن و یک بسته کاغذ درآمدی داشته باشد و معاش خانواده را بگذراند. همین‌که یاد میزش می‌افتم که چقدر خالی بود، احساس سرگشتگی و تنهایی می‌کنم. برایم سؤال است که چطور تمام روز آنجا می‌نشست، بی‌آنکه اینترنت یار و همدمش باشد؟

در این عصر آکنده از تردید، پیش‌بینی‌ها بی‌ارزش شده‌اند. ولی یک پیش‌بینی انکارناپذیر هم هست: چیزی نمانده تا زمانی که هیچ‌کس روی زمین یادش نیاید دنیا پیش از اینترنت چه شکلی بود. صدالبته سوابقش خواهند ماند، که در بایگانی‌های نامحدود و ناملموس ابری ذخیره خواهد شد. ولی تجربۀ زیستۀ واقعی در کار نخواهد بود که بگوید پیش از ظهور کلان‌داده، اندیشیدن و حس کردن و انسان بودن چه شکلی داشت. وقتی که این اتفاق بیافتد، چه چیز از دستمان می‌رود؟

اوایل امسال به ویلمسلو، از حومه‌های منطقۀ منچستر، سفر کردم تا با الیزابت دنهام مصاحبه کنم. او کمیسیونر اطلاع‌رسانی انگلستان است که می‌شود گفت تواناترین رگولاتور داده روی سیارۀ زمین است. بحثمان گسترده بود، اما یکی از پروژه‌های آن نهاد که شوق او را برمی‌انگیخت «آیین‌نامۀ طراحی متناسب با سن» یا به طور خلاصه «آیین‌نامۀ کودکان» بود که هم‌اکنون در مرحلۀ مشاورۀ عمومی است. این آیین‌نامۀ جدید که در امتداد «قانون حفاظت از داده‌ها» است که پارسال تصویب شد، طی چند ماه توسط یک گروه رؤیایی از حامیان رفاه دیجیتال کودکان تدوین شد. بیبن کیردون (بانوی فیلم‌ساز عضو مجلس اعیان)، آنه لانگفیلد (کمیسیونر کودکان) و مارگات جیمز (وزیر وقت صنایع دیجیتال و خلاقه) عضو این گروه بودند.

یک نام دیگر که مایکل هریس ما گذاشت، «مهاجران دیجیتال» است
بریتانیایی از بیخ و بُن متحول خواهد کرد. استانداردهای آن مثلاً محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای برای محتوا و طراحی اپ‌ها، بازی‌ها و پلت‌فُرم‌هایی که کم‌سالان را هدف می‌گیرند، وضع می‌کنند.

تفحص و ممنوعیت شامل حال آن فناوری‌های رایج می‌شود که از طریق الگوریتم‌ها یا سیستم‌های پاداش‌دهی متناوب که برای جلب و حفظ توجه کودکان طراحی شده‌اند، به سقلمه‌زنی و دست‌کاری ذهنی آن‌ها می‌پردازند. در مقابل، این‌بار بر دوش شرکت‌های فناوری‌ساز است که ثابت کنند در هر محصول یا پلت‌فُرمی که بازار جوانان را هدف می‌گیرد، «مصلحت کودک به عنوان ملاحظۀ اصلی» رعایت شده است.

به دنهام گفتم در دوران رشدم اصلاً خبری از اینترنت نبود. من اولین ایمیل عمرم را در اولین روز اولین سال دانشگاهم در سال ۱۹۹۴ فرستادم. چشم‌هایش برق زد و گفت: «آها! پس تو یکی از واپسین معصومانی!».

منظورش این بود که جماعت همسال من (تقریباً آن‌هایی که از اواسط تا اواخر دهۀ ۱۹۷۰ به دنیا آمده‌اند) آخرین نسل انسان‌های روی کرۀ زمین‌اند که پیش از رایج شدن فرهنگ دیجیتال بزرگ شده‌اند. یک نام دیگر که مایکل هریس (نویسندۀ ساکن ونکوور) در کتاب پایان غیبت۱ روی ما گذاشت، «مهاجران دیجیتال» است: آن‌هایی که در هر دو حالِ «با و بدون اتصال شلوغ حیات آنلاین» زیسته‌اند.

آیین‌نامۀ کودکان دنهام یک قانون متهورانه است: این مجموعۀ جدید و کاملاً متفاوت از قوانین، به‌جای سیرک پرآشوب فعلی از محتوای نظارت‌نشده و منافع مشکوک شرکت‌ها که مشخصۀ وضع فعلی اینترنت است، تصویری دوباره از اینترنت به مثابۀ «بهشت خلاقیت و دانش برای کودکان» رسم می‌کنند. خوش‌بینی و بلندپروازی جسورانه این پروژه، پرسشی پیش می‌آورد که به ذهنم نیامد تا اینکه سوار قطار برگشت از ویلمسلو شده بودم: آیا می‌شود معصومیت ازدست‌رفته را پس گرفت؟

تا چند هفته پس از ملاقات دنهام، ایدۀ مهاجرت دیجیتال و معنایش برای نسل من دست از سرم برنمی‌داشت. همیشه گمان می‌کردم متصل نبودنم در دورۀ کودکی، مانعی سر راهم بوده است: همین هم روشن می‌کند که چرا نمی‌توانم از کنترل تلویزیون هوشمند یا تنظیم ترموستات دیجیتال سر در بیاورم. مثل اکثر بچه‌ها، روزهای بیکاری تابستان را در باغچه پرسه می‌زدم تا ببینم هر ابر شبیه چه چهره‌ای است، ولی کودکی‌ام (مثل اکثر بچه‌های دهۀ ۱۹۸۰) سرشار از زبالۀ فرهنگی هم بود. مدتی که من جلوی صفحۀ نمایش‌گر می‌گذراندم به مراتب بیشتر از بچه‌های خودم بود. اکثر وقتم هم به تماشای پخش دوبارۀ سریال‌های کُمدی افتضاح می‌گذشت یا آن‌قدر روی کومودور ۶۴ پکمن بازی می‌کردم که ذهنم کرخت می‌شد؛ تا مادرم، زن خانه‌داری که کمک‌کار هم نداشت، بتواند غذای بعدی را بپزد و سر سفره بگذارد. لابد زیاده‌روی در تماشای

فیلم‌های پیکسار و پیچیدگی‌های معماری ماین‌کرافت که امروز رایج‌اند، به مراتب برای گذراندن یک روز بارانی بهتر است؛ مگر نه؟

شروع به تحقیق کردم که مشخصۀ نسل من چه بود؟ آن «معصومیتِ» ازدست‌رفته، اگر اصلاً معصومیتی در کار بوده، چه بود؟ بعد غافلگیر شدم که فهمیدم بسیاری از عصب‌شناسان، روان‌شناسان فضای سایبری و اخلاق‌شناسان فناوری که زندگی‌شان را وقف بررسی دلالت‌ها و پیامدهای فرهنگی و اخلاقی انقلاب دیجیتال کرده‌اند، معتقدند نسل من و خاطرۀ آن گذشتۀ مشابه جمعی‌مان ویژگی خاصی دارد.

نه اینکه مهاجران دیجیتال باهوش‌تر یا مستعدتر از نسل بومیان دیجیتال باشد که پس از ما آمده‌اند. گویا ما از این جهت منحصربفردیم که واپسین نمونه‌های یک گونۀ روبه‌انقراض هستیم و لذا آخرین منابع حیّ و حاضر از یک پهنۀ تجربۀ بشری هستیم که چیزی نمانده از دست برود: ساعت‌های کِش‌دار بی‌مایه و روزهای بی‌فایده.

«ترجیح می‌دهی کدامش باشی: بسیار فقیر با دوستان فراوان، یا بسیار ثروتمند بدون دوست؟» همین اواخر، پسرخواندۀ یازده‌ساله‌ام بی‌مقدمه این سؤال را از من پرسید. جوابش برای من ساده بود. گفتم: «فقیر با دوستان. در درازمدت، تنهایی بدتر از فقر است».

پسرخوانده‌ام مخالف بود. «اوووم… ثروتمند بدون دوست. در عمارتم می‌مانم و فورت‌نایت بازی می‌کنم و یوتیوب تماشا می‌کنم و با آدم‌های آنلاین معاشرت می‌کنم».

او در جمع همسالانش پسر محبوبی است و حلقه‌ای از رفقای پسر صمیمی دارد که از آغاز مدرسه با هم دوست بوده‌اند. وقتی قرار شد تصمیم بگیرند که می‌خواهند با هم یک فیلم ببینند یا دو ساعت فورت‌نایت بازی کنند و از راه دور با واسطۀ هدست‌ها با هم در تماس باشند، بی‌درنگ دومی را انتخاب کردند. علتش این است که برای بومیان دیجیتال مثل پسرخواندۀ من و رفقایش، معاشرت آنلاین مشابه (و گاهی بهتر از) معاشرت رودررو است.

برای تولد یازده‌سالگی‌اش اولین تلفن هوشمندش را به او دادیم، که انگار کلیدهای دروازه‌ای جادویی به سوی یک جهان موازی آرمانی را به او داده‌ایم. به یک معنا هم لابد همین کار را کردیم. چون در آغاز دورۀ بلوغ، دلخوشی‌ای به او دادیم که برای معصومانی مثل من و همسرم در دوران نوجوانی‌مان، دورانی که از دیگران فاصله داشتیم، در کار نبود: حس دائم با دوستان بودن. فقدان تنهایی.

سال‌هاست بحث علمی می‌شود که آیا استفادۀ مُدام از اینترنت، اثر زیان‌باری بر کارکرد مغز انسان (بویژه مغزهای درحال‌رشد کودکان) دارد یا نه. بحث بی‌پایان «مدت‌زمان صفحه» از قدیم بیشتر مبتنی بر گمانه‌زنی و کمتر بر اساس داده‌های استوار بوده است. اما بهار امسال نتایج یک مطالعۀ فراگیر بین‌المللی در ژورنال معتبر بین‌المللی ورلد سایکایتری۲ منتشر شد که شاید ورق را به نفع شکّاکان به فناوری دیجیتال برگرداند. یک تیم بین‌المللی از پژوهش‌گران که با دو روش‌شناسی مجزا (تصویربرداری مغز ام‌آرآی و مشاهدۀ رفتاری) روی گروه‌های نمونۀ وسیعی مطالعه می‌کردند، همگی

خطر بزرگی بومیان دیجیتال مثل بچه‌های من و شما را تهدید می‌کند: تنها ماندن با فکرها و خیال‌ها، تجربۀ مهمی است که شاید از کف آن‌ها برود

شواهد قانع‌کننده‌ای یافتند که استفادۀ طولانی از اینترنت «تغییرات حادّ و پایدار در نواحی خاصی از شناخت» ایجاد می‌کند که می‌تواند منعکس‌کنندۀ تغییرات درازمدتی در مغز باشد که بر بازۀ توجه، حافظه و تعامل‌های اجتماعی اثر می‌گذارد.

دکتر ژوزف فرث، عصب‌شناس متولد منچستر و مدیر این مطالعه، به من گفت به نظر می‌رسد مغز انسان معاشرت و اتصال آنلاین را تقریباً شبیه نسخۀ رودرروی آن تفسیر می‌کند (که خبر خوبی برای آن فوق‌ثروتمندان بی‌دوستِ خانه‌نشین است)، ولی ثابت شده است که سایر کارکردهای شناختی تضعیف می‌شوند. او گفت مثلاً مغز نسبتاً سریع عادت می‌کند که با اینترنت مثل یک‌نوع بانک حافظۀ برون‌سپاری‌شده برخورد کند، که به مرور زمان به کاهش «کارکرد حافظۀ تعاملی»۳ خودمان منجر می‌شود. این کارکرد همان فرآیندهای مرتب‌سازی ذهنی است که ذهن پیاده می‌کند تا یک واقعیت یا تصویر ذهنی را جایابی کرده و بردارد.

فرث توضیح داد که: «مشکل اینترنت این است که به نظر می‌رسد مغزمان سریعاً می‌فهمد اینترنت وجود دارد، و [کارهای خودش را] برون‌سپاری می‌کند». اگر می‌شد برای دست‌یابی به اطلاعات به اینترنت هم عین مثلاً کتابخانۀ ملی بریتانیا تکیه کنیم، ایرادی نداشت. ولی وقتی ناخودآگاه یک فرآیند شناختی پیچیده را به یک دنیای نامطمئن آنلاین برون‌سپاری می‌کنیم که در معرض شیّادی منافع سرمایه‌داری و تحریف‌کنندگان است، چه می‌شود؟ او پرسید: «چه بر سر کودکان متولدشده در دنیایی می‌آید که در آن، حافظۀ تعاملی دیگر اساساً یک کارکرد شناختی [مغز] نباشد؟»

به عقیدۀ جیمز ویلیامز، استراتژیست سابق گوگل که فیلسوف درس‌خواندۀ آکسفورد و اخلاق‌شناس عرصۀ دیجیتال شد، آن پدیدۀ فقدان خلوت که اکنون تجربه‌اش می‌کنیم فقط زوال معصومیت نیست. او در کتاب از جلوی نورمان کنار بروید۴ خطر اخلاقی «اقتصاد توجه» فعلی را شرح می‌دهد. در این اقتصاد، ذی‌نفعان سرمایه‌داری در رقابت مداوم با همدیگر می‌خواهند حواسمان را پرت کنند تا سود ببرند. ویلیامز به من گفت که اگر راه‌های بهتری برای تنظیم و تعدیل حواس‌پرتی‌های مضرّ فناوری‌های عظیم نیابیم، بعید نیست اهداف و ارزش‌های شخصی و جمعی‌مان را به‌خطر بیاندازیم یا حتی اراده‌مان نیز به مخاطره بیافتد.

او گفت: «اگر بتوان به یک معنا گفت هر چیز که متوجه آنی آنی، آنگاه در این کشمکش بر سر توجه‌مان آنچه به خطر می‌افتد توانایی ما برای تعیین و پی‌گیری آن نوعی از زندگی است که می‌خواهیم داشته باشیم، چه فردی و چه اجتماعی». او که مثل من در دنیایی بدون اینترنت بزرگ شده است، دلواپس آن است که ما همچنان «سرگرمی۵ را با تفریح۶ مخلوط کنیم، که متعاقباً فرصت‌هایمان برای تأمل و درون‌نگری کمتر و کمتر می‌شود».

اگر تسلیم حواس‌پرتی‌های جنون‌آمیز اقتصاد توجه شویم، خطر بزرگی بومیان دیجیتال مثل بچه‌های من و شما را تهدید می‌کند: تنها ماندن با فکرها و خیال‌ها، تجربۀ مهمی است که شاید از کف آن‌ها برود. قبول، سرگرمی‌هایشان استادانه‌تر از چیزهایی است که ما داشتیم؛ بالاخره مگر آدم عاقلی پیدا می‌شود که به‌جای سفرۀ پرنعمت و

هریس بیش از هر چیز نگران آنست که در آینده، «سم‌زُدایی دیجیتال» به‌طور منظم فقط برای عدۀ معدودی از سرآمدان و بهره‌مندان مقدور باشد
آسمانی نت‌فلیکس، سراغ بازپخش‌های این‌جهانی سریال فرندز برود؟ اما چیزی که از دست می‌دهند، آن ساعت‌های خالی، بی‌قرار و کمابیش محزونی است که ما به ابرها زُل می‌زدیم و میان درخت‌ها لانه می‌کردیم. صدالبته شوق این چیزها به دلشان نمی‌افتد، چرا که این‌ها را نمی‌شناسند. ولی ما که می‌شناسیم، ما معصومان، مایی که معنای ساعات خالی و ملال را می‌دانیم. چون در همان ساعات بود که ناخواسته خودمان را می‌شناختیم، ساعاتی که اکنون ازدست‌رفته‌اند: تخیلاتی بازیگوش و تنبل و سرگردان، بی هیچ قید و بندی، در کمال آزادی. و این وضع گرچه گاهی کسالت‌بار و بی‌هیجان می‌شد، اما همۀ شگفتی‌های دست‌ساز بشر (از جمله خود اینترنت) از همین یک سرچشمه برخاسته‌اند: یک فرد، یک فکر، یک خیال‌بافی.

مایکل هریس در کتاب پایان غیبت دقیقاً همین «از دست رفتنِ فقدان» را می‌کاود. آزمایش‌ها و آزمون‌های او برای پس گرفتن خلوت، مرا یاد میز پدرم می‌اندازد: او توصیه می‌کند که بدون تلفن به یک پیاده‌روی طولانی بروی. بعدازظهر یک روز را با قلم و کاغذ مشغول نوشتن باشی. بنشین و ۱۵۰ صفحه کتاب را یک‌باره بخوان. گفتنشان ساده است، ولی در عمل به طرز غریبی هولناک و دشوارند.

هریس هم مثل ویلیامز گفت که خودش را بیشتر ناظر منتقد اثرات فناوری می‌داند تا یک آدم ضدفناوری. او اشاره می‌کند که همۀ اختراعات بشر، حتی آن‌هایی که بی‌خطر یا سودمند می‌شماریم مثل ماشین و کتاب، مغزمان را می‌رُبایند و آگاهی‌مان را مختل می‌کنند. با ظهور کلان‌داده هم خطری تهدیدمان می‌کند: اینکه غنای حیات درونی و ذهنی‌مان را از دست بدهیم.

 

او گفت: «تجربه کردن فضای خالی، زمینه‌ساز رشد تخیل و اندیشۀ مستقل می‌شود، یعنی می‌توانی بدون فشار افکار عمومی یا ارتش روبات‌ها به ایده‌هایی از آن خودت برسی». بعلاوه، اتصال مجازی مانع توانایی‌مان در تماس برقرار کردن و همدلی می‌شود. «وقتی از اتصال اجتماعی با واسطۀ فناوری اشباع شوی، روزبه‌روز سخت‌تر می‌توانی توجهت را وقف آن‌هایی کنی که واقعاً با تو و کنار تو هستند».

هریس بیش از هر چیز نگران آنست که در آینده، «سم‌زُدایی دیجیتال» به طور منظم (یعنی دوری گزیدن از فشارهای طاقت‌فرسای اقتصاد توجه) فقط برای عدۀ معدودی از سرآمدان و بهره‌مندان مقدور باشد. در حین صحبت‌هایمان به فرزند هفت‌ساله‌ام فکر می‌کنم که تابستان امسال برای اولین بار با من با هواپیما به اوتاوا می‌آید و سپس شش‌ساعت با اتوبوس تا منطقۀ حیات‌وحش در شمال اونتاریو می‌رویم تا در آنجا هفت شب کنار سی بچۀ دیگر در چادر بخوابد، قایق‌سواری کند و غذاهای یخ‌زده‌ای بخورد که روی آتش هیزم داغ می‌شوند. نه برق خواهد داشت و نه لوله‌کشی، چه رسد به اینترنت. هزینه‌اش را هم نمی‌گویم، ولی کافی است بدانید که این روزها رها کردن یک بچه در جنگل ارزان تمام نمی‌شود.

«آیین‌نامۀ طراحی متناسب با سن» که دفتر کمیسیونر اینترنت انگلستان تدوین کرده است، پاییز امسال در مجلس مطرح خواهد شد. اگر به درستی پیاده و اجرا شود، شاید بتواند اینترنت را برای چندین نسل آتی از کودکان بریتانیا، به مکانی امن‌تر و ایمن‌تر تبدیل کند. این هم روی کاغذ یک بهبود عظیم حساب می‌شود، ولی حتی

هرقدر هم قانون وضع شود، آن فقدان پیشین را به ما برنمی‌گرداند
تصویر جدیدی که دنهام می‌خواهد از اینترنت بسازد نیز نمی‌تواند آن معصومیت پیشا-دیجیتال ما را کاملاً احیاء کند. هرقدر هم قانون وضع شود، آن فقدان پیشین را به ما برنمی‌گرداند. معنای حرفم این نیست که نمی‌شود با تمرین دقیق روزانه، آن معصومیت یا حداقل نسخه‌ای از آن را پس گرفت. تمرین‌هایی از قبیل اینکه اتصال بچه‌هایمان به اینترنت را قطع کنم و آن‌ها را به باغچه بفرستم تا بازی کنند. یا اینکه یک ساعت پشت میز خالی پدرم بنشینم.

و چنین بود که دیجیتال شدیم
تحولات کلیدی‌ای که نحوۀ ارتباط‌گیری ما را تغییر دادند؛ به انتخاب هیلی مایرز:

۱۹۷۱: ایمیل: ری تاملینسون بود که پست الکترونیک را، آن‌گونه که امروز می‌شناسیم، ابداع کرد. او بود که نشانۀ @ را برای اتصال نام کاربری با مقصدش انتخاب کرد. امروزه تخمین می‌زنند که حدود ۳.۹ میلیارد نفر کاربر ایمیل‌اند.

۱۹۹۲: پیامک تلفنی: نیل پَپورث، مهندس بریتانیایی، اولین پیامک («کریسمس مبارک») را از رایانه‌اش به موبایل ریچارد جارویس (یکی از مدیران شرکت وُدافون) فرستاد. دستگاه‌های موبایل در آن زمان صفحه‌کلید نداشتند. برای همین، جارویس نتوانست جواب او را بدهد.

۱۹۹۷: چت‌روم: صحبت با دوستان (و غریبه‌ها) در چت‌روم‌ها بر اواخر دهۀ ۱۹۹۰ حکم‌فرما بود. در دهۀ بعد، با اوج‌گیری سایر فناوری‌های اینترنت، محبوبیت این چت‌روم‌ها کاهش یافت و به موازاتش آن خلاصه‌نویسی فراگیر یعنی «اصل» یا asl هم از میان رفت.

۲۰۰۴: رسانه‌های اجتماعی: مای‌اسپیس و جانشینان آن، خواه مکانی برای اتصال معنادار باشند یا یک اتاق پژواک نگران‌کننده یا هر دو، زمانه‌ای را آفریدند که علی‌رغم نگرانی‌های اخیر پیرامون حریم‌خصوصی و تعدّی به داده‌ها، همچنان لایک‌ها، اینفلوئنسرها و فیلترها بر آن حکم‌رانی می‌کنند.

۲۰۰۵: یوتیوب: اولین ویدئوی یوتیوب با عنوان «من در باغ‌وحش» توسط بنیان‌گذار آن کانال یعنی جواد کریم بارگذاری شد. این ویدئو تا کنون ۷۳ میلیون بار تماشا شده است، و راه را برای اتفاقات فرهنگ‌ساز باز کرد، چیزهایی از قبیل «چارلی انگشتم را گاز گرفت»، بولداگ‌هایی که سوار اسکیت‌بورد هستند، و خُب، جاستین بیبر.

 

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را لیا مک‌لارن نوشته است و در تاریخ ۴ آگوست ۲۰۱۹ با عنوان «Innocence lost: what did you do before the internet» در بخش آبزرور وب‌سایت گاردین منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۹۸ با عنوان «قبل از اینترنت چه کار می‌کردی؟» و ترجمۀ محمد معماریان منتشر کرده است.
•• لیا مک‌لارن (Leah McLaren) نویسنده و روزنامه‌نگاری کانادایی است که در لندن زندگی می‌کند. نوشته‌های او در تایمز، اسپکتیتور، ایونینگ استاندارد و ساندی تلگراف منتشر شده است. آخرین کتاب او رمانی است با نام مرد بهتر (A Better Man) که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است.

[۱] The End of Absence
[۲] World Psychiatry
[۳] Transactive Memory Function
[۴] Stand Out of Our Light
[۵] entertainment
[۶] leisure

منبع: ترجمان